السلام علیک یا اباعبدالله خواهر فدایت پیکرت را پخش کردند هر جا که میدیدم پرت را پخش کردند با مشتشان ریش سفیدت را گرفتند با پنجه ها موی سرت را پخش کردند خواهر بمیرد ای کسی که بین گودال با چکمه ها دور و برت را پخش کردند هی بند بند اکبرت را جمع کردم اما دوباره اکبرت را پخش کردند نگذاشتند عباس را بینم شنیدم در علقمه آب آورت را پخش کردند اصلا نمیگویم که در پیش ربابت قنداقه های اصغرت را پخش کردند بیرون خیمه بقچه هامان بود اما خلخال های دخترت را پخش کردند دیدم یکی از دخترانت گفت عمه عمه کجایی معجرت را پخش کردند میخواستند تا آبرویم را بریزند چادر نماز خواهرت را پخش کردند نیمانجاری
اشتراک گذاری در تلگرام